یه قرار خوب
امروز28شهریور93،یه روز نیمه ابری،من به همراه مامان ارسطو گلی قرارگذاشتیم که همو ببینیم.محل قرارمون شدساعت5.30پارک شهر.شماکه از خواب بعدازظهری خبری نبود به همین خاطر خودمون رو مشغول کردیم تا ساعت نزدیک قرار.آماده شدیم وزدیم بیرون که همزمان با خارج شدن ما از منزل هوا هم فکر کرد که باید بباره.اگه بدونین چه بارونی بود...... تویه پاساژ همدیگرو دیدیم.وای چقد هیجان انگیز بود.ماشالله عروسکمون مثه همیشه خوشگل وخوش تیپ مثه عکساش ومامانیشم مهربون سر زنده.موندیم تو این بارون کجا بریم که باهم فکری هم رفتیم نمایشگاه. بابامهدی تنها نشسته بود وسیل آب بود که تو غرفه اش سرازیر شده بود چون غرفه اش ابتدای نمایشگاهه. ماهم رفتیم تو ومطمئنم بابام از دیدن ارسطو ...
نویسنده :
مامان نیکان
20:53